بیش از ۲۱ سال از انتشار بازی رزیدنت اویل (که در ژاپن به نام Biohazard شناخته می‌شود) و تولد یکی از مشهورترین و نمادین‌ترین سری بازی‌های تاریخ سرگرمی می‌گذرد. این بازی که زاده‌ی ذهن خلاق و متفاوت شینجی میکامی افسانه‌ای بود، توانست تحولی در ژانر وحشت در دنیای بازی ایجاد کند و به یکی از الگوهای بازی‌های این سبک تبدیل شود. شاید بتوان یکی از دلایل هجوم همه‌جانبه‌ی زامبی‌ها به مدیوم‌های مختلف دنیای سرگرمی را نیز بازی‌های Resident Evil دانست.

البته تمامی عناوین این سری بازی‌ها دوست‌داشتنی و خاطره انگیز نبوده و برخی از آن‌ها چون Resident Evil 6 منجر به دل‌سردی عده‌ی قابل توجهی از طرفداران آن شده‌اند. در این مطلب سعی می‌کنیم تاریخچه‌ای از این سری ارائه داده و با آغاز از عمارت نفرین شده‌ای اسپنسر، به راکون سیتی بازسازی شده سفر کنیم. با ایستگاه بازی همراه باشید.
کمتر عنوانی در تاریخ بازی‌های رایانه‌ای را می‌توان یافت که چنین تاثیر عمیقی بر صنعت سرگرمی گذاشته باشد. بازی Resident Evil به دور از اصول طراحی بازی مدرن و با استفاده از المان‌هایی چون محیط‌ و دوربین ثابت، پس‌زمینه‌های از قبل رندر شده و کنترل‌های محدود، توانسته به شاهکاری ماندگار و یکی از نمادهای بازی‌های سبک وحشت تبدیل شود، به طوری که در طول این سال‌ها تعداد زیادی عنوان فرعی، رمان، عروسک، تی‌شرت و حتی آثار سینمایی متعددی با الهام از آن ساخته شده‌اند.

تمامی این موارد توانسته‌اند نام Resident Evil را به یکی از پولسازترین و شناخته‌‌شده‌ترین موارد در دنیای بازی تبدیل کنند. عرضه‌ی بازی Resident Evil را می‌توان نقطه‌ای کلیدی برای ژانر وحشت و به کلی دنیای بازی دانست. این بازی که با الهام از آثار سینمایی جورج رومروی افسانه‌ای و بازی‌های اولیه‌ی این ژانر چون Sweet Home و Alone in the Dark ساخته شده بود، توانست ژانر Survival Horror را به سبکی محبوب تبدیل کرده و به موفقیت تجاری بالایی دست یابد.


بیداری مردگان؛ اولین بازی از سری رزیدنت اویل

بازی رزیدنت ایول (Resident Evil) در سال ۱۹۹۶ و به صورت انحصاری برای پلتفرم Playstation منتشر شد. کارگردانی این اثر بر عهده‌ی شینجی میکامی (Shinji Mikami) بود که در آن دوران شهرت چندانی نداشت. این بازی که در ابتدا به صورت یک شوتر سوم‌شخص بود، در طول مدت زمان ساخت طولانی خود بارها تغییر و شکل‌های متفاوتی پیدا کرد.

حتی در یک زمان سازندگان قصد عرضه‌ی این بازی را به صورت عنوانی چند نفره داشتند. میکامی دلیل عدم تحقق این ایده را محدودیت‌های تکنیکی آن زمان می‌داند. او و دیگر همکارانش پس از ارزیابی تعدادی از ایده‌های این‌چنینی، سرانجام به مفهوم اثر ترسناکی که امروزه آن را میشناسیم، رسیدند.

داستان بازی رزیدنت اویل در روز بیست و چهارم جولای سال ۱۹۹۸ و در شهر خیالی راکون سیتی اتفاق می‌افتد. در آغاز بازی، تیم آلفای سازمان S.T.A.R.S (مخفف Special Tactics and Rescue Service) با هدف جستجو به دنبال اعضای گم‌شده‌ی تیم براوو و نجات آن‌ها، به نواحی کوهستانی جنگل راکون فرستاده می‌شوند. هدف تیم براوو جستجوی ناحیه‌ای بود که برای مدتی توریست‌ها و دیگر افراد بر اثر قتل‌هایی خشن که نشانه‌هایی از آدم‌خواری در آن‌ها دیده می‌شد، در آن کشته شده بودند.

تیم آلفا (متشکل از کریس ردفیلد، جیل ولنتاین، بَری بِرتون، جوزف فارست و بِرَد ویکِرز)‌ به رهبری آلبرت وسکر موفق می‌شوند هلیکوپتر گم‌شده‌ی تیم براوو را پیدا کنند،‌ اما متوجه می‌شوند که اثری از اعضای آن تیم مشاهده نشده و کوچکترین نشانه‌ای از حضور یارانشان در آن محدوده موجود نیست. این گروه پس از جستجوی این منطقه، مورد حمله‌ی موجوداتی بزرگ و سگ‌گونه قرار می‌گیرند. در این درگیری فراست کشته شده و ویکرز نیز فرار می‌کند. اعضای باقی‌مانده‌ی تیم آلفا عمارتی مرموز را در میان جنگل یافته و تصمیم به پناه‌گیری در آن می‌گیرند.

بازی Resident Evil تجربه‌ای کامل از سبک Survival Horror را ارائه می‌دهد. این بازی شامل عناصری چون معماهای متعادل و متنوع، مبارزات و جستجوی محیط و ترکیب پس‌زمینه‌های از پیش طراحی شده با مدل‌های سه بعدی شخصیت‌ها شده که منجر به غرق شدن مخاطبان و ایجاد حس ترس در آن‌ها می‌شود. مخاطب در ابتدای بازی می‌تواند کنترل کریس یا جیل را بر عهده گرفته و با مبارزه با ارتشی از سلاح‌های بیولوژیکی چون زامبی‌ها، مار‌های عظیم‌الجثه و سگ‌های آلوده‌شده، از رازهای پیچیده‌ی عمارت و امور مرموز و خطرناک کمپانی داروسازی فاسدی به نام Umbrella پرده بردارد.

مخاطبان در طول بازی رزیدنت اویل باید به حل مجموعه‌ای از معماهای مختلف و مدیریت دقیق منابع درمانی و مهمات خود برای زنده ماندن در آن بپردازند. این اثر در کنار ارائه‌ی تجربه‌ای ترسناک و هیجان‌انگیز، با برخورداری از مواردی چون پایان‌های چندگانه، لباس‌ها و سلاح‌های اضافی ارزش تکرار بالایی نیز داشت. شاید تنها ضعف این اثر جاودانه را بتوان دیالوگ‌های سطحی آن دانست. در هر صورت شاهکار کپکام توانست مخاطبان را در سراسر دنیا درگیر خود کند و به یکی از موفق‌ترین بازی‌های کنسول Playstation تبدیل گردد.

Leave a comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *